احسان کننده با احسان خویش پیش از آن که به دیگری خدمتی کرده باشد، به خودش خدمت کرده؛ چرا که به اصلاح و تکمیل شخصیت خویش با این روش کمک کرده است؛ زیرا شخصیت کامل و تمام انسان، زمانی تحقق می‌یابد که شخص، انسانی متاله (خدایی) شده و مظهریت ربوبیت یابد. احسان کردن بی چشم داشت، از صفات و اسمای الهی است و شخص با این رفتار خویش مظهریت ربوبیت خداوندی را به نمایش می‌گذارد. براین اساس، می‌توان گفت که احسان به دیگری بی چشم داشت، رفتاری خداوندگونه است و شخص را در مقام خلافت الهی تثبیت می‌کند.

گاه شخص احسان می‌کند و هر چند که چشم داشتی از دیگری که به وی احسان کرده ندارد، ولی در اندیشه بازگشت این احسان به شکلی دیگری می‌باشد. به این معنا که اگر نانی را به دجله می‌افکند، در اندیشه این است که روزی روزگاری خداوند به شکلی این احسان را در بیابانی بازگرداند.

این همان حالت چشم داشت است که مرتبه نخست و ابتدایی است. هر چند که اسلام این آثار را می‌پذیرد و آن را مورد تایید قرار می‌دهد، ولی در مرتبه بالاتر و برتر، کاری که انجام می‌شود،باید بی هیچ چشم داشتی باشد.

این همان چیزی است که خداوند در آیه 40 سوره نمل به شکل سپاس از دیگری همان سپاس از خود یا آیه 7 سوره اسراء با جمله «ان احسنتم احسنتم لانفسکم؛ احسان به دیگری همان احسان به خود می‌باشد» تبیین نموده است.

آثار احسان در تحلیل قرآنی

خداوند باتوجه به تفاوت مردم از نظر درک و اخلاص، برای جلب ایشان به کارهای نیک، آثار متفاوتی را برای احسان بیان می‌کند. همان گونه که بهشت با تفاوت درجات شناختی و ایمانی و اخلاصی افراد، متعدد و متنوع است و خداوند هشت بهشت برای آدمیان آفریده است تا هر کسی براساس درجات شناختی و ایمانی در مرتبه ای از مراتب بهشتی درآید، هم چنین آثاری که برای تشویق و ترغیب مردم به کارهای نیک بیان می‌کند، از تنوع و تفاوت زیادی برخوردار است.

برخی از انسانها به بهشت زنان و میوه‌ها و درختان دلخوش می‌شوند و برای به دست آوردن آن کار و تلاش می‌کنند، برخی دیگر به بهشت‌های دیگر توجه دارند و زن و میوه و درخت و سبزه هر چند که در نظر ایشان زیباست ولی چنان ارزش و جایگاهی ندارد که برای آن تلاش کنند. خداوند باتوجه به روحیات و گرایش آدمی بهشت‌های متعدد آفریده است تا بدان گرایش یابند و کارها را انجام دهند. بیشتر مردم در اندیشه معامله و بده و بستان هستند از این رو از این دسته افراد به تجار و بازرگانان یاد می‌شود که در برابر هر کاری مزدی می‌خواهند. خداوند نیز به این گرایش افراد توجه داشته و گاه از تجارت با خداوند سخن به میان آورده و برای تشویق مردم به جهاد، از ایشان خواسته تا با خدا معامله کنند و به تجارت بپردازند.

این دسته از افراد اگر کاری نیک انجام می‌دهند و قرض و وامی می‌دهند، با نگاه بده و بستانی انجام می‌دهند و اهل معامله و تجارتند. پس همواره منتظر و چشم به راه اثر و یا آثار کارشان هستند. خداوند نیز به ایشان وعده پاداش مضاعف و یک در برابر ده یا هفتاد می‌دهد.