ساختار زبانی کلمه احسان:

واژه «احسان» از ریشه «حُسن» به معنای زیبایی و نیکی می باشد که در قرآن در سه معنا به کار رفته است:

1ـ تفضّل و نیکی به دیگران

2ـ انجام و سر و سامان دادن به امور و کارها به وجه نیکو و کامل

3ـ انجام اعمال و رفتار صالح. احسان در این کاربرد تقریباً مترادف با تقوا و پرهیزکاری است.

از بررسی موارد کاربرد واژه «محسن» و مشتقاتش در قرآن، استفاده می شود که این واژه دارای دو معنی و کاربرد است:

1ـ نیکی و خیر رساننده به دیگران

2ـ انجام دهندة اعمال و رفتارهای صالح و نیک. مقام محسنان در این کاربرد از برخی مقامات متقیان برتر است، و به طور کلی این واژه در این معنی و کاربرد خود بیشتر به کسانی اطلاق شده که از ایمانی راسخ و ثبات قدم در راه ایمان و انجام تکالیف الهی برخوردار بوده اند.

مقدمه:

از واژه ها و مفاهیمی که در قرآن کریم به صورت فراوان به کار رفته، واژه «احسان» و «محسنین» است، تا حدّی که از مشتقات ریشة اصلی این واژه (ح ـ س ـ ن) جمعاً 194 کلمه در قالب 28 ریخت و صورت، به کار رفته است. کلمه «احسان» با مشتقاتش، 34بار و واژه «محسن» با مشتقاتش 39 بار در قرآن کریم آمده است.[1]

توجه به این مسئله نظر هر قرآن پژوهی را جلب می کند که این واژه را مورد دقت و بررسی قرار دهد، تا مفهوم یا مفاهیم و وجوهی که در آن استعمال شده اند را دریابد. لیکن از آنجا که بررسی کلیة مشتقات واژه «حسن» کاری گسترده است، از میان این واژه ها، دو واژه «احسان» و «محسن» با مشتقاتشان را، به خاطر اهمیت و بار معنایی بسیار چشمگیری که دارند و می توانند ما را با برخی از رفتارها و اوصاف مؤمنان و بندگان خوب خدا به صورت دقیق تر آشنا کنند، مورد بررسی قرار می دهیم. به ویژه اینکه ملاحظه می کنیم خداوند در قرآن کریم بارها با تعبیر «ان الله یحبّ المحسنین» مورد محبت الهی بودن «محسنان» را بیان می دارد و نیز با این وصف و عنوان پیامبران بزرگ خود، مانند نوح(ع) و ابراهیم(ع) را توصیف کرده است.