(و احسنوا ان الله یحب المحسنین؛ ونیکی کنید که خدا نیکو کاران را دوست دارد)
منظور از احسان خودداری از قتال یا رأفت و مهربانی با دشمنان دین نیست، بلکه منظور این است که هر عملی را انجام میدهند به وجه نیکو و احسن به جا آورند، اگر قتال میکنند به بهترین وجه بجنگند، اگر دست از جنگ میکشند به بهترین وجه دست بردارند، و اگر به شدت یورش و سختگیری و یا به عکس عفو و گذشت میکنند در هر مورد به بهترین نحو باشد و در این بیان حلاوت و زیبایی وجود دارد که برهیچ کس پوشیده نیست، چون دفع ظالم به وسیله آنچه شایسته اوست احسان به انسانیت است که حق مشروع انسانیت را استیفاء میکند و دفاع از دین و احقاق حق همه احسان محسوب میشود.
پس جهاد احیای دین خداست و حفظ حق فطری و مشروع برای بقاء است؛ لذا قتال خواه برای دفاع از مسملین و یا حوزه اسلام باشد، یا قتال ابتدائی باشد. همه اینها دفاع از حق انسانیت در ادامه زندگیاش است؛ چراکه در شرک به خدا هلاک انسانیت و مرگ فطرت است و در جنگ و جهاد، حیات آنها محقق میشود و این چنین قصاص کردن ظالم یا پیگرد او برای تأدیب احسان است و عدم اینها ظلم است.